■ کتابخانه در رسانهها
اطلاعات و دانششناسی 26th ژانویه 2015نخستین نشست هماندیشی دبیرکل و مسئولان نهاد کتابخانههای عمومی کشور و اساتید علم اطلاعات و دانششناسی، بعد از ظهر یکشنبه (14 دی 1393) در سالن بیستون هتل انقلاب برگزار شد.
در آغاز ورود با احترام کامل خوشامدگویی انجام میشد و از میهمان میپرسیدند که آیا مایل هستید در نشست، دیدگاه خود را بیان کنید؟ من بیدرنگ پاسخ دادم خیر! دلیل آن بیاطلاعی از محتوای نشست بود و این که قرار است چه موضوعهایی مطرح شود.
پس از نشستن در سالن، خبرنگاری تشریف آورد و خودش را معرفی کرد که از «نهاد» است. برای مصاحبه به دیگران استادان ارجاعش دادم که چاره نکرد و با احترام کامل به پرسشهایشان پاسخ دادم. البته در میانه نشست متوجه شدم که نکات مهمتری هم بود که باید در مصاحبه گفته می شد که نشد!
استدان سرشناس سخن آغاز کردند و گله و انتقاد و پیشنهاد و به ویژه تشویق مدیرکل جدید جنای مختارپور. سه یا چهار نفری سخن گفتند. مجری نام من را اعلام کرد که سخن خود را آغاز کنم. لحظهای مبهوت ماندم گفتم شاید شباهت اسمی است؛ چون گفته بودم حرفی برای گفتن ندارم. با مکث، نکتهای که مایل بودم بیان کنم در قالب سه یا چهار جمله گفتم. آن هم مربوط به « جایگاه کتابخانه در رسانه ها» بود. گفتار طولانی دیگران را خسته میکرد. این همه «عرض کنم که» «با سپاس از برگزاری و …» دهها جمله معترضه و بیفایده دیگر می شود حذف کرد. سخن را به ساختار و زیرساخت و… کشاندن با چنین نشستهایی سازگار نیست.
گفتم: « در حال حاضر، حضور کتابخانهها در رسانه ملی و مطبوعات بسیار کمرنگ است. پیشنهاد مشخص بنده، رسانه ای کردن کتابخانههاست؛ باید برای حضور رسانه ای کتابخانهها در کشور فکری شود». (متن کامل خبر بر روی سایت نهاد کتابخانههای عمومی کشور)
این پیشنهاد را میشود در یک میزگرد با حضور سه یا چهار متخصص به شکل گسترده مورد بحث قرار داد و به خروجی مفیدی دست یافت.
امید است «نهاد» متولی این کار بشود. به سهم خود، حاضرم مشارکت کنم
پایان نوشت!
دکتر نقشینه زمزمه کرد که قهوهای بنوشیم. میهمان ایشان. با این کار، قید شام را میزدیم. دیر شده بود؛ مایل بودم نشست را ترک کنم. و رفتیم برای صرف قهوه… (نامش را یادم نیست) هیهات که دکتر نقشینه دیگر مرا در هتل انقلاب به قهوه دعوت کند؛گمان نکنم بدانید چرا!
31st ژانویه 2015 در ساعت 11:30 ق.ظ
سلام
خوب معلومه دیگه
ایشون متوجه شدن که شام رو از دست دادن که هیچ ، تو این جور جاها هم هزار برابر پول چای و قهوه حساب می کنن