محمود بابائی

در هنگامه همه‌گیری ویروس کرونا در جهان که منشأ پیدایش آن «جمهوری خلق چین» بود، شاید بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون اثرگذاری این پدیده بر رفتار ارتباطی و الگوهای آن، از دقت و عمق زیادی برخوردار نباشد. چراکه هنوز ابعاد تأثر آن به‌طور کامل روشن نیست و حتی پیامدهای نوین آن روزبه‌روز بیشتر نمایان می‌شود. ازاین‌رو، هر سخن و تحلیل را دراین‌باره باید مقدماتی و شایسته نقد دانست.

                             این تصویر از https://www.un.org بر گرفته شده

زندگی با ویروس کرونا، یا به تعبیر دیگر، «همزیستی اجباری» با آن ارتباط‌های رودررو را به کمترین سطح رسانده. انسان‌ها به دلیل نگرانی از سرایت و انتشار ویروس کرونا، از ارتباط چهره به چهره منع شده‌اند. اجتماع‌های کوچک حتی در سطح خانوار، از بین رفته‌اند و گرد هم‌آیی انسان‌ها با محدودیت‌های فراوان روبرو شده است. وقتی می‌گوییم «خانواده‌ها ارتباط چهره به چهره ندارند» معنای آن، این است ارتباط و تعامل در بنیادی‌ترین نهاد جامعه، دستخوش اختلال شده است.

آیا این وضعیت بی‌سابقه در زندگی بشر، پیامدی مانند «انزوای اجتماعی» را به دنبال خواهد آورد؟

آیا «کارکردهای سنتی خانواده و خویشاوندی» را دگرگون خواهد کرد؟

آیا پس از پایان پاندمی کرونا، بازگشت «واقعی» به وضع گذشت امکان‌پذیر خواهد بود؟

چه خدشه‌ غیرقابل جبرانی به ارتباط اصیل چهره به چهره در چارچوب خانوار و جمع‌های خویشاوندی وارد خواهد شد؟

الگوهای ارتباطی که در دوران پاندمی پذیرفته‌شده، موقتی هستند یا پایدار مانده و جایگزین الگوهای رفتاری گذشته خواهند شد؟

آیا برای همیشه نشانه‌های غیرکلامی در ارتباطات درون خویشاوندی را از دست خواهیم داد؟

در بستر ابزارهای ارتباطی و رسانه‌های نوینی که در دوران پاندمی کرونا مورداستفاده قرارگرفته، ارتباط حسی واقعی و عمیق تا چه حد امکان‌پذیر است؟

افزون بر بایسته بودن پاسخ به پرسش‌های بالا، اکنون موضوع «آموزش رسمی» نیز ازنظر شیوه اجرا، دستخوش دگرگونی شده است. به‌ناچار، آموزش از راه دور و الکترونیکی و مبتنی بر وب  رایج و جایگزین آموزش رسمی و حضوری شده است. خانواده اکنون باید یک «جابجایی نقش» را هم تحمل کند. با درگیر شدن در «نقش آموزش رسمی»  با دانش‌آموزان وارد چالشی ناخواسته شود. حتی اگر این نقش، به «نظارت و کنترل» محدود شود، بازهم پیامدهای ناخواسته‌ای خواهد داشت. ارتباط‌ روزمره دانش‌آموز با همسالان قطع‌شده و خانواده باید وارد یک چالش چندوجهی با دانش‌آموزان شود.

آیا می‌شود گفت خانواده یا همه خانواده‌‌ها توانایی تحمل چنین نقش‌هایی را خواهند داشت؟

آیا با گذر از دوران قرنطینه و بازگشت به زندگی عادی، بازگشت دانش‌آموزان به مدرسه و فراگیری آموزش‌های رسمی، بدون چالش و مشکل رخ خواهد داد؟

نکته دیگر اینکه دوران قرنطینه اجباری و کاهش حجم و سطح ارتبا‌ط‌های بین خانواده‌‌ها و دیگر نهادهای اجتماعی، نوعی «انزوای اجتماعی» را به انسان‌ها تحمیل کرده است. البته از نگاه آموزشی، انزوای اجتماعی پیامد حتمی آموزش‌های غیرحضوری و مبتنی بر اینترنت هم هست؛ آیا این انزوای اجتماعی،  به زوال خواهد رفت یا پایدار خواهد ماند؟ آیا سلامت روانی مختل شده خانواده، به‌طور کامل قابل‌بازسازی است؟

آیا جایگاه خانواده، همچنان گذشته پایدار مانده و کارکردهای خودش را بازخواهد یافت؟

ناگفته نماند که متخصصان با تکیه بر فناوری‌های نوین ارتباطی و اطلاعاتی، سخت تلاش کرده اند که راههای ارتباط جایگزین را در اختیار انسان‌ها قرار داده و تا حد امکان سطح ارتباط غیرحضوری را از لحاظ ویژگی‌های ارتباطی ارتقا دهند. شبکه‌های اجتماعی با افزودن ویژگی ها تماس ویدیویی و تصویر و صوتی، یا خلق شبکه‌های اجتماعی مبتنی بر تماس ویدیویی از نمونه‌های اینگونه تلاش‌ها است.

موضوع این است که در هنگامه پاندمی، به رغم آغاز واکسیناسیون موفق، هنوز هیچ چشم‌انداز روشنی از کیفیت این ابزارهای ارتباطی و ارزیابی کارکرد آنها نداریم. این‌ها، بزنگاه‌هایی هستند که آینده ارتباطات و سازوکارهای آن را دگرگون خواهند کرد. چگونه و با چه کیفیتی؟ دانش ما اکنون اندک است!

در پایان، جنبه‌‌ها و نکات بسیار دیگری وجود دارد که از حوصله یک نوشتاری که هدف آن فقط پرداختن به «طرح موضوع» است، خارج است.