ّ█ محمود بابائي
ّ█ مقطع تحصيلي: دكترا
ّرشته علوم ارتباطات
ّچکيده
ابزارهاي ارتباطي اينترنت، به دليل نقش و تأثيري که در تعامل، اشتراک‌گذاري و ايجاد شبکه‌هاي ارتباطي در بين کنشگران فضاي سايبر دارند، يکي از محورهاي مورد توجه پژوهشگران و  مطالعات سايبري بوده است. اين پژوهش با استفاده از روش ترکيبي کمي(پيمايش)و کيفي (تحليل محتوا)، با هدف تحليل نقش سازوكارهاي ارتباطي اينترنت در شكل‌گيري الگوهای تعامل در فضاي سايبري ايران انجام پذيرفته است.  همچنين، گونه‌شناسي گفتمان‌هاي موجود در فضاي وبلاگستان فارسي، از جنبه پايداري- ناپايداري، وابستگي- استقلال، و  موضوعي به عنوان هدف فرعي پژوهش مورد توجه قرار گرفته است. صورت‌بندي فرضيه‌هاي اين پژوهش، بر پايه يافتن پاسخ به دو پرسش‌کلي بود که: نقش اين سازوکارهاي ارتباطي در شکل‌گيري الگوهاي دسترسي، بياني، کنشگري گفتمان‌هاي درون جامعه شبکه‌اي چيست؟ آيا الگوهاي انتشار، «توليد محتوا»، «شفافيت» و «گونه‌هاي گفتمان» در وبلاگستان فارسي، با کاربرد سازوکارهاي ارتباطي اينترنت دارند؟ با توجه به ماهيت فرضيه‌ها، از دو روش پيمايش (فرضيه‌هاي گروه «الف») و تحليل محتوا (فرضيه‌هاي گروه «ب») براي مطالعه استفاده شد. فرضيه‌‌هاي گروه «الف»که به روش پيمايش مورد مطالعه قرار گرفتند با هدف آزمون «وجود رابطه، بين سازوکارهاي ارتباطي اينترنت» ، و «الگوي کنشگري»، «الگوي دسترسي»، و «الگوي بياني» صورت‌بندي شد. نتايج آزمون فرضيه اول از گروه« الف» که به رابطه بين كاربرد سازوكارهاي ارتباطي، و الگوي کنشگري در گفتمان‌هاي فضاي سايبري ايران پرداخته بود، در سطح 1% خطا وجود رابطه بين اين دو متغير را به اثبات رساند(236/0=r). در آزمون فرضيه دوم از اين گروه، به وجود رابطه بين کاربرد سازوكارهاي ارتباطي و الگوي بياني گفتمان‌هاي فضاي سايبري ايران پرداخته شد که در سطح معني داري1% رابطه بين اين دو متغير تأييد و جهت مستقيم (459/0=r) بود. در فرضيه سوم نيز که به رابطه بين كاربرد سازوكارهاي ارتباطي و الگوي دسترسي  گفتمان‌هاي فضاي سايبري ايران پرداخته شده بود، نتيجه آماري، وجود رابطه را در اين فرضيه  در جهت مستقيم (211/0=r) تاييد کرد.در تحليل محتوا، چهار فرضيه صورت‌بندي شده بر پايه معني‌دار بودن رابطه بين کاربرد سازوکارهاي ارتباطي اينترنت در وبلاگستان فارسي، و «الگوهاي انتشار»، «توليد محتوا»، «شفافيت» و «گونه‌هاي گفتمان» مورد بررسي قرار گرفت. نتايج آزمون فرضيه «معني‌دار رابطه بين استفاده از سازوكارهاي ارتباطي و الگوي انتشار (بسط)» نشان داد که الگوي انتشار، با توجه به شاخصها (پيوند  به سايت‌ها و وبلاگ‌هاي ديگر، پيوندهاي ورودي، پيوندهاي وبلاگ در کاوشگر گوگل، پيوند به وبلاگ‌هاي موضوعي مشابه، «سن وبلاگ، تعدادبازديدكنندگان، و تعداد کامنتها براي هر پست)، رابطه معني‌داري با سازوکارهاي ارتباطي دارد. نتايج آزمون فرضيه دوم از اين گروه، به «وجود رابطه معني‌دار بين استفاده از سازوكارهاي ارتباطي و الگوي توليد محتوا » پرداخته بود که اين رابطه در مورد هشت شاخص (استناد ، قالبهاي توليد محتوا، طبقه‌بندي موضوعي، معيارهاي انتشار محتوا، و سطح فني توليد و انتشار محتوا، دوزبانگي، برچسب‌زني، و تعداد پست‌هاي وبلاگ)، معني‌دار نشان ‌داد. بين «استفاده از سازوكارهاي ارتباطي فضاي سايبر»، و « شفافيت گفتمان‌ها» در محيط سايبر نيز رابطه معني‌دار وجود دارد. آزمون آماري نشان داد که رابطه معني‌داري بين شاخصهاي شفافيت (الگوي نشر محتوا، شيوه بيان محتوا، سبک نگارش، شرايط مشارکت ، هويت کنشگر، تعامل با کنشگران ديگر از طريق دريافت بازخورد نظرسنجي، و پاسخ ‌گويي آنان به ديدگاه‌هاي کنشگران)، و کاربرد سازوکارهاي ارتباطي وجود دارد. فرضيه معني‌دار بودن رابطه بين «استفاده از سازوكارهاي ارتباطي فضاي سايبر در وبلاگها» و «گونه‌هاي گفتمان‌ها» نيز تأييد شد. نتايج اين پژوهش نشان داد که الگوهاي دسترسي، بياني و کنشگري در وبلاگستان فارسي و شبکه‌هاي اجتماعي ايراني، به عنوان دو کانون شکل‌گيري و رواج گفتمان سايبري، تحت تأثير چگونگي بهره‌مندي کنشگران از سازکارهاي ارتباطي است. کيفيت انتشار گفتمان‌ها، نيز تا حد زيادي با ابزارهاي ارتباط در جامعه شبکه‌اي مرتبط است. همان‌گونه که الگوهاي بياني، به لحاظ شيوه و قالب بيان، نوع‌شناسي گفتمان‌ها را با توجه به پايداري، مستقل بودن و گونه‌هاي موضوعي آنها با استفاده از سازوکارهاي ارتباطي در بستر شبکه ارتباط دارد. بدين‌سان، تعامل انسان -انسان در فضاي سايبر، بستگي به نوع ابزار ارتباط و تعامل انسان – رايانه دارد. در چنين شرايطي، نمي‌توان سطح تعامل در فضاي گفتمان‌هاي سايبر يکسان تلقي نمود و حکم يکسان در مورد آن جاري کرد.


کليدواژه‌ها:
سازوکارهاي ارتباطي؛ شبکه‌هاي اجتماعي؛ فضاي سايبر؛ گفتمان سايبري؛ وبلاگستان فارسي.